۸ حقیقت شگفت انگیز درباره جهان هستی که احتمالاً نمیدانید
تاریخ انتشار: ۵ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۶۸۵۸۲
جهان ما گسترهای بی پایان و مملو از شگفتیهایی است که منتظر کشف شدن هستند. از اعماق اسرارآمیز فضا گرفته تا عملکرد پیچیده ذرات زیراتمی، هر گوشهای از کیهان شگفتیهای غیرمنتظرهای را در خود جای داده است. جهان پیوسته درک ما را به چالش میکشد و درهایی را به روی سرزمینهای ناشناخته میگشاید.
۱. زمین بیضی ناهمواری استباآنکه زمین ممکن است از فضا گرد به نظر برسد، اما در واقع بیشتر شبیه یک بیضی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
علاوه بر این، شکل زمین همیشه در حال تغییر است. جزر و مد روزانه، حرکات آهسته صفحات تکتونیکی، و برگشت پوسته پس از ذوب شدن یخ به این تغییر کمک میکند. گاهی شکل سیاره ما طی رویدادهایی مانند زلزله، فورانهای آتشفشانی یا برخورد شهاب سنگ دچار تغییرات سریع و شدید میشود.
۲. ناپدید شدنهای عجیب و غریب در مثلث برمودا حقیقت داردبین سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۶۵ حدود پنج هواپیما در مثلث برمودا سقوط کردند و از سال ۱۸۰۰ تا ۱۹۶۳، ۱۰ کشتی در این ناحیه غرق یا ناپدید شدند. برخی منابع حتی حوادث بیشتری را ذکر میکنند.
این منطقه به طوفانهای ناگهانی و بسیار شدید خود که ظاهر و به سرعت ناپدید میشوند مشهور است.
همچنین در این ناحیه قطب نما بهطرز عجیبی کار میکند! در مثلث برمودا (یکی از تنها دو نقطه روی زمین) قطب نما به جای شمال مغناطیسی به شمال واقعی اشاره میکند. درنتیجه اگر ملوانان و خلبانان خود را با این شرایط وفق ندهند، ممکن است در مسیر اشتباه قرار بگیرند.
۳. ناسا یک سیاره آبی واقعی پیدا کردتلسکوپ فضایی هابل دریافت که سیاره HD ۱۸۹۷۳۳b به رنگ آبی تیره است، اما نه به خاطر اقیانوسها. رنگ آبی ناشی از جو بسیار داغ (نزدیک به ۱۱۰۰ درجه سانتیگراد) است که در آن ذرات خاصی ذوب میشوند و قطرات باران شیشهای را تشکیل میدهند که نور آبی بیشتری را نسبت به نور قرمز پراکنده میکنند.
این سیاره که در سال ۲۰۰۵ کشف شد، بسیار نزدیک به ستاره مادر خود است و تنها ۴.۶ میلیون کیلومتر از آن فاصله دارد.
۴. خورشید دومی وجود داشته استبرخی از دانشمندان معتقدند که خورشید ممکن است در ابتدا بخشی از یک جفت ستاره بوده باشد، نه فقط یک ستاره. به گفته آنها، بسیاری از ستارگان مانند خورشید با یک همراه متولد میشوند. ستارگان از ابرهایی از غبار و گاز در فضا به وجود میآیند و معمولاً قبل از پخش شدن، به صورت گروهی با هم فرمی تشکیل میدهند.
بنابراین، این خورشید دوم اکنون کجاست؟ میتواند در هر نقطهای از کهکشان راه شیری باشد. به گفته دانشمندان، سایر ستارگان در گروهی که خورشید در آن متولد شده ممکن است از طریق گرانش خود، همدمشان را از خود دور کرده باشند.
۵. صحرای بزرگ آفریقا سبز بودیک مطالعه پیشگامانه اطلاعات جدیدی را در مورد زمانهایی به دست داده که شمال آفریقا در ۸۰۰،۰۰۰ سال گذشته مرطوبتر بوده و باعث میشده گاهی سبز باشد. این مطالعه نشان داد که این دورههای مرطوب به دلیل تغییرات در نحوه حرکت زمین به دور خورشید اتفاق میافتاد و در طول دوره یخبندان چندان اتفاق نیفتاده است.
تبدیل شدن صحرای بزرگ آفریقا به چمنزار و جنگلها یکی از جالبترین تغییرات در محیط زیست جهان است.
۶. ماه هر سال از زمین دورتر میشودماه قبلاً به زمین بسیار نزدیکتر بود، تقریباً ۱۰ برابر نزدیکتر از آنچه اکنون است، که باعث میشد در آسمان شب ۱۰ برابر بزرگتر به نظر برسد. بر اساس شبیهسازیهای کامپیوتری، ممکن است از این هم نزدیکتر بوده باشد؛ چیزی حدود ۱۲ تا ۱۹ برابر.
به دلیل انتقال انرژی ناشی از چرخش زمین و برآمدگیهای جزر و مدی، ماه هر سال حدود ۳.۷۸ سانتی متر دورتر میشود. این میزان تقریباً معادل رشد ناخنهای شماست.
۷. صدای خورشید بلند استدانشمندان پس از محاسبات خود به این نتیجه رسیدند که خورشید از نظر تئوری صدایی در حدود ۱۰۰ دسی بل تولید میکند که تقریباً به اندازه ایستادن کنار یک بلندگو در کنسرت است. با توجه به اینکه خورشید در فاصله ۱۵۰ میلیون کیلومتری از ما قرار دارد، این مقدار بسیار چشمگیر است.
در این رابطه اینطور توضیح داده شده که امواج صوتی به قدری عمیق هستند که معمولاً فرکانسهایشان بسیار کمتر از چیزی است که با گوش انسان تشخیص داده شود. همچنین یک صوت واحد نیست، بلکه یک الگوی بسیار پیچیده از امواج صوتی است که تا حدودی شبیه زنگ است.
۸. قارهها زمانی با نام «رودینیا» شناخته میشدنداحتمالاً در مورد «پانگه آ» میدانید، اما آیا نام «رودینیا» را شنیدهاید؟ حدود ۸۰۰ میلیون سال پیش، صفحات تکتونیکی زمین در کنار هم جمع شدند و تمام قارهها را در ابرقارهای به نام رودینیا به هم وصل کردند. در گذر زمان این ابرقاره از هم پاشید و دوباره به هم پیوست که به ایجاد کوههای آپالاچی و اورال منجر شد.
منبع:روزیاتو
منبع: فرارو
کلیدواژه: زمین قیمت طلا و ارز قیمت موبایل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۶۸۵۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
داستان شگفتانگیز یک معلم در«مدیر مدرسه شریعت»/ از مبارزه با بهائیت تا تربیت چوپانی که مدیر مدرسه شد
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری آنا، کتاب «مدیر مدرسه شریعت» داستان زندگی معلم شهید محمد ترابنژاد است که رحیم مخدومی نویسنده نام آشنا و صاحب سبک کشورمان آن را نوشته و انتشارات «رسول آفتاب» آن را منتشر کرده است. به مناسبت گرامیداشت هفته مقام معلم، گپوگفتی درباره شخصیت و زندگی این معلم شهید با نویسنده این کتاب داشتیم که در ادامه با هم میخوانیم:
آقای مخدومی! در هفته بزرگداشت مقام معلم هستیم. از شما کتابی با عنوان مدیر مدرسه شریعت منتشر شده که موضوعش زندگی یک معلم شهید است. درباره این کتاب توضیح میدهید؟
کتاب «مدیر مدرسه شریعت» به معرفی یک معلم شهید به نام محمد ترابنژاد پرداخته است. شهید تراب نژاد از معلمان استان مازندران و شهرستان ساری است.
ایشان در دهه چهل معلم میشود و با توجه به اینکه فضا، فضای دوران طاغوت است کارهایی انجام میدهد که خیلی شگفتانگیز هستند و غالباً انتظار از یک شهروند جمهوری اسلامی میرود که این چنین بصیر باشد و جهادی کار کند. چون در نظام جمهوری اسلامی زمینه برای روحیه جهادی خیلی افزایش پیدا کرد. الگوها فراوان و تشویقها فراوان شد، اما در دهه چهل که خبر از اینها نبود و نه تنها خبری نبود بلکه موانع زیاد بود تا اتفاقاً شهید محمد تراب نژاد جهادی زندگی نکند.
درباره این زندگی جهادی و فعالیتهای این معلم شهید بیشتر توضیح میدهید؟
یکی از مواردی که ایشان به آن ورود پیدا میکند مبارزه با بهائیت است. او شناختی از بهائیت نداشته، اما خودش را ملزم میکند تا آشنایی پیدا کند. سراغ استاد میرود و یک گروه تشکیل میدهد و جلساتی را پای تدریس استاد مینشیند.
کتابهایی را میخواند تا به این جبهه آگاهانه ورود پیدا کند و در کار خودش انقدر حرفهای عمل میکند که حتی یک فرد را به عنوان نفوذی در میان این فرق میفرستند و این فرد هم تا انتها جلو میرود، به گونهای که برایش مشکلاتی هم ایجاد میشود. اما مثل شهید بزرگوار حسن باقری که در دوران دفاع مقدس در قلب دشمن و تا پشت جبهههای دشمن میرفت تا بتواند شناسایی درستی انجام بدهد و از این شناسایی درست برای ضربه زدن به دشمن به بهترین شکل استفاده کند، محمد تراب نژاد هم در مبارزه با بهائیت این شیوه را اتخاذ کرد و کار به جایی میرسد که ساواک مطلع میشود.
چرا برای ساواک فرقه بهاییت مهم بوده؟
بهاییت زاییده ساواک و ساواک زاییده صهیونیسم است. به همین دلیل ممانعتها از طرف ساواک شروع میشود؛ اذیتها، بازداشتها، احضارها و بازجوییها. محمد تراب نژاد در عین این فعالیتها یک معلم است و با اولین خاطرهای که برای حضور در اولین مدرسه براش رخ میدهد، نشان میدهد که معلمی را به عنوان شغل انتخاب نکرده است.
نگاه شهید تراب نژاد به معلمی اگر شغل نبود پس چه بود؟
تعبیر زیبایی معلم شهید رجایی دارد که میگوید:«اگر معلمی شغل توست رهایش کن». یعنی انتظار شهید رجایی این است که معلمی برای یک معلم عشق باشد. برای شهید ترابنژاد هم این چنین بود. برای اینکه خودش را برساند به آن مدرسهای که معلمش بود و در دوردست و در روستاهای دور افتاده قرار داشت باید با اسب و قاطر میرفت و از رودخانه عبور میکرد. خیلی سختی میکشید؛ به گونهای که یک بار گرفتار سیلاب میشود و تا آستانه مرگ پیش میرود و مدتها بابت این قضیه بیمار میشود، اما باز همچنان با عشق ادامه میدهد.
اینکه معلمی یک نوع عشق برای این شهید بوده را به چه شکلهای دیگر در رفتار و منشش بروز میدهد؟
در آن مدرسهای که ایشان مدیر میشود، مدیری نبوده است، چون تعداد افرادی که باید در مدرسه ایفای نقش میکردند، کم بودند. محمد تراب نژاد هم مدیریت داشته و هم تدریس میکرده است. این شهید از جمله افرادی نبود که بنشیند سر کلاس و هرکس ثبت نام کرده بیاد و به او درس بدهد. در روستا رصد میکرده ببیند که چه کسی باید الان سر کلاس باشد و نیست. با خانوادهها صحبت میکرد تا راضی شوند و فرزندشان را به مدرسه بفرستند.
اتفاق شیرینی که رخ میدهد این است که یکی از همین بچهها که چوپان بوده و خانواده اجازه نمیداده مدرسه بیاید با پا در میانی محمد تراب نژاد مدرسه میآید و بعد معلم میشود و مدیر میشود و همین فرد جای محمد تراب نژاد مدیر همین مدرسه میشود. خاطرات این فرد هم در کتاب مدیر مدرسه شریعت آمده است.
این مدرسه که نام کتاب هم از آن وام گرفته شده، مدرسه شریعت است؟
نه. محمد تراب نژاد با وجود همه این فعالیتها باز هم احساس میکند که این کار کم است و باید عمیقتر و ریشهایتر کار کند به همین خاطر او در دوران طاغوت یک مدرسه اسلامی به نام شریعت تأسیس میکند که نام کتاب هم برگرفته از همین مدرسه است.
او آنقدر در این مدرسه زیبا کار میکند که روسای ادارات در دوران طاغوت هم ترجیح میدهند بچههای خودشان را در مدرسه شریعت ثبت نام کنند تا در مدارس دیگر. این شهید هیئت خانگی راه اندازی میکند و با دعای ندبه، هم روی دانش آموزان هم روی معلمها کار میکند. از طرف دیگر او یک جوان بسیار شاداب، بشاش، کاری و ورزشی بوده و در ورزش کشتی قهرمان استان بوده است و همین باعث جذب افراد بسیاری به سمت او میشود.
ظاهراً این شهیددیداری هم با مقام معظم رهبری داشته است، جریان این دیدار چیست؟
بله. آوازه فعالیتهای محمد تراب نژاد به گوش مقام معظم رهبری در مشهد مقدس میرسد و یک روز اتفاقاً تشریف میبرند ساری و در مسجد جامع ساری با این شهید و جوانهایی که با او فعالیت میکردند، جلسه میگذارند و گفتگو میکنند و گزارش میگیرند. حضرت آقا جنس شناس بوده و این افراد را شناسایی و حمایت میکرده است و راجع به شهید تراب نژاد و دوستانش هم چیزهایی میشنوند که منجر به یک دیدار و یک جلسه میشود.
در ابتدای صحبتهایتان اشاره کردید که این معلم شهید اهل کار جهادی هم بوده. در این باره هم توضیح میدهید؟
همه این فعالیتها مانع از این نبود که محمد تراب نژاد به فکر محرومین و مستضعفین و کارهای جهادی نباشد. افرادی که شاید روحیه کار مبارزاتی و انقلابی ندارند، اما انسان دوست و عاطفی هستند کمک به همنوع را دوست دارند، چه برسد به شخصیتی مثل شهید تراب نژاد. این شهید افرادی با روحیه کمک به دیگران را بسیج میکند و به روستاها میروند وکارهای عمرانی برای نیازمندان انجام میدهند.
از ماجرای شهادت این شهید هم میگویید؟
شهادت محمد تراب نژاد هم مثل زندگیاش خیلی زیباست. در ایام تعطیلات نوروز که وقت استراحت معلمهاست و این ایام تعطیلات را معمولاً برای دید و بازدید و گشت و گذار سپری میکنند، محمد تراب نژاد در دورانی که انقلاب پیروز شده و دوران دفاع مقدس است و آرام و قرار ندارد و میداند رزمندههایی که در جبههها هستند، هم پدر و مادر دارند و آنها هم دید و بازدید را دوست دارند؛ بنابراین کار خیلی قشنگی انجام میدهد.
مرکبات دوستان آشنایان و باغ خودش را در چندین ماشین بار میزند و تعطیلات خودش را اختصاص میدهد به اینکه کام رزمندگان را با میوه و مرکبات شیرین کند. او این کاروان را راه میاندازد و وارد جبهه آبادان میشود، اما در آن جا هواپیمای دشمن این کاروان او بمباران میکند و محمد به شهادت میرسد. معلم شهید محمد تراب نژاد امروز برای جامعه ما الگو است؛ برای گروههای جهادی الگوست، برای معلمهای جوانی که میخواهند وارد آموزش و پرورش شوند الگوی بسیار بسیار تاثیرگذاری است.
او و معلمهایی مثل شهید ابراهیم هادی کلاسشان در چارچوب یک مدرسه و کلاس منحصر نشده بود و شاید بیشترین تأثیر این شهید و شهید ابراهیم هادی در بیرون از مدرسه روی دانش آموزان بوده یعنی همه جا معلم بودهاند نه فقط در کلاس و مدرسه. برای شهید محمد تراب نژاد در واقع جامعه کلاس درس اوست. جامعه مدرسهای است که باید ایفای نقش کند.
انتهای پیام/